بروجردی از بدخواهان داخلی ضربه خورد
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۰۱۶۱۰
وقتی در دانشگاه فرهنگیان قبل از اکران عمومی فیلم غریب سخنرانی کرد، از او خواستیم در فضای باز دانشگاه، یک ساعت و چند دقیقه ای هم برای ما از شخصیت فرمانده دلیر جبهههای غرب بگوید.
از این که هر کسی شما را میبیند یاد شهید بروجردی میافتد، چه حسی دارید؟
خیلی حس خوبی ندارم! چون من متعلق به خیلی از شهدای دیگر هستم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تا سالها اسم شما ما را به یاد شهید حسین علمالهدی میانداخت و به مرور این فضا تغییر کرد.
من برای خودم بعد از جنگ یک استراتژی تعریف کردم و هنوز هم ادامه دارد. این که من بتوانم چند شخصیت جنگ را با شاخصهای متفاوت انتخاب کرده و روی آنها کار کنم. وقتی میگویم محمد بروجردی، یعنی با حسن باقری و حسین و خرازی و بقیه فرق دارد اما با هم میشود بستهای که من به دنبالش هستم.
تا الان چه شهدایی را به نتیجه رساندهاید؟
من ابتدا از حسین خرازی شروع کردم. آدمی که ابتدا در کردستان جنگید و وقتی جنگ شروع شد به خوزستان رفت و کارش را همینطور ادامه داد تا زمانی که به شهادت رسید. وقتی من سراغ شهید حسین علمالهدی رفتم او را یک شخصیت فرهنگی دیدم که یک دنیای متفاوت دارد و قبل از انقلابش اتفاقا خیلی قویتر از دوران جنگ است. من دو ماه آخر زندگیاش با او بودم و جلوی چشم من شهید شد و در محاصره معروف دیماه هم با او بودم و نبرد او روی من نویسنده تأثیر گذاشت. بعدها هم دنبال برادران باکری رفتم و در شهید رضوی هم دنبال کارهای مهندسی بودم و در نهایت رسیدم به بروجردی. بروجردی لایههای متعددی نسبت به آن شخصیتها دارد. وقتی هستههایی جمع میشوند که سپاه را تشکیل بدهند، هر کسی برای خودش ایدهای دارد. نگاه هم این بود که هنوز ساواکیها سر کارند و باید بیشتر مراقبت کرد. شهید بهشتی خطری را حس کردهبودند که دوباره تجربه کودتای ۲۸ مرداد تکرار نشود. این نگاه باعث شد که به گروههای مختلف، مسئولیتهای گوناگون دادند و مثلا عدهای را به گنبد کاووس و برخی را به سیستان و بلوچستان فرستادند. من خودم ۱۵ فروردین ۵۸ به سیستان رفتم و هفت ماه آنجا جنگیدم. این حرکتها توسط مذهبیها بود و همزمان چپیها و چریکهای فدایی هم عرصه را خالی نکردند و برای خودشان برنامهریزی میکردند. ارتش هم کاری از دستش برنمیآمد. در همین فضا شهید بهشتی در شورای انقلاب میگوید اگر اتفاقی بیفتد ما هیچ عقبهای نداریم. برای همین گروههای بچهمذهبی که فعالیت مسلحانه داشتند مثل موحدین، ابوذر، صف، ملل اسلامی و بقیه را جمع میکنند تا از انقلاب دفاع کنند. آقایان بهشتی و مطهری از حفاظت امام در ۱۲ بهمن، بروجردی را میشناختند.
همان مقطعی که کار از دست گروهک منافقین گرفته شد تا به دست شهید بروجردی بیفتد.
حضرت امام اصرار داشتند به تهران بیایند در حالی که فرودگاه و اطراف آن پر از تانک بود. حتی شهید عراقی را به پاریس میفرستند که حضرت امام را منصرف کنند اما ایشان کوتاه نمیآیند و میگویند من باید بیایم؛ خودتان فکری کنید... در این شرایط تنها گروه مسلحی که در اذهان مردم مطرح بود، گروهک منافقین بود و میخواستند حفاظت از جان امام را به آنها بسپارند. دوم بهمن ۱۳۵۷در جلسه شورای انقلاب، مسعود خیابانی، مهدی ابریشمچی و مسعود رجوی میگویند که ما حفاظت از امام را بهعهده میگیریم. آقایان مطهری و بهشتی احساس خطر میکنند و میگویند ما که میدانیم اینها چه عقبهای دارند!
در آن خلأ که یک کسی باید جای آنها را قوی پر کند، آقای بروجردی ظاهر میشود.
آقای حاج مهدی عراقی، بروجردی را از قبل میشناخت. سال ۵۶ گفتهبود ایران امن است و تعدادی خبرنگار هم دعوت کردهبود. بروجردی در آن مقطع، پنج عملیات را انجام داد تا عدم صحت حرف شاه را اثبات کند. ویژگی محمد بروجردی این بود که هیچکس او را نمیشناخت و هیچ پروندهای در ساواک نداشت. خلاصه برنامه بروجردی برای حفاظت از امام را میگیرند و بررسی میکنند. این حرکتها باعث شدهبود که آقای مطهری و بهشتی به او اعتماد کنند. بروجردی تا ۲۶ بهمن همهکاره دفتر اما در بحث حفاظت بود و با امام هم خیلی خودمانی بودند اما بعدش میرود به کردستان.
چرا در جریان حفاظت از امام، هیچ عکسی از محمد بروجردی نیست؟
مسعود رجوی گفتهبود که اگر من بخواهم حفاظت از امام را بهعهده بگیریم، خودم باید در ماشین امام بنشینم، آرم ما باید باشد و تصاویری از مجاهدین هم به شیشهها نصب شود.سلاح های ما را هم ساواک گرفته و چیزی برای محافظت نداریم! این در حالی بود که محمد بروجردی میگفت هیچکسی نفهمد من این مسئولیت را دارم و خودم هم همه سلاحها را تأمین میکنم. بروجردی میگفت اگر از همان اول بخواهیم سهاممان را از انقلاب بگیریم که زدن به جاده خاکی است.
یعنی حتی خودش هم نمیآمد در ماشین امام بنشیند.
مرد میخواهد که به این ایدهها عمل کند. این فضاست که آقای بهشتی به این میرسد که ما باید دو گروه داشتهباشیم. یک گروه که نیمهمخفی و سیاسی باشد؛ همزمان هم قضیه سپاه مطرح میشود و درخواست میشود که یک نیروی کاملا نظامی میخواهیم. ۹ گردان اولیه سپاه را محمد بروجردی در پادگان ولیعصر تشکیل میدهد.
همانهایی که تا امروز هم بازماندگان آن گردانها هنوز در دفاع از انقلاب پیشتازند.
آنجا اعتمادهای آقایان بهشتی و مطهری محکم بود اما آنقدر فضا سنگین میشود که آقای بهشتی به محمد بروجردی میگوید اگر در جمع نتوانستم از تو بهخوبی دفاع کنم، باید قبلش عذرخواهی کنم.
همان بلایی بود که سر شهید بهشتی آوردند...
میگفتند بروجردی مردی است که باید از آن فاصله گرفت. این حرف را رقبای بروجردی از میان بچه مذهبیها میگفتند. میگفتند بروجردی آدم را سحر میکند. مثلا با آقای ابوشریف اختلاف داشت و میگفت ما با نگاه الفتح در لبنان نمیتوانیم در ایران عمل کنیم. در آنجا اصالت با اسلحه است اما اینجا باید نظامیگری را بر مبنای افکار امام داشتهباشیم. همین دعواها و اختلافاتی که داشتند آهستهآهسته به کردستان میرود. هنوز در کردستان انقلاب نشدهبود که آنها بخواهند حمایت کنند یا نکنند. وقتی اینها را کنار هم میگذاریم، میبینیم وقتی هسته اولیه سپاه تشکیل میشود، نمیرود برای فرماندهی و به پادگان ولیعصر میرود تا کادرسازی کند.
۵ گام برای امنیت کردستان
تا قبل از محسن رضایی، سپاه چندین فرمانده عوض کرد و حتی آیتا... خامنهای هم چند ماه سرپرست فرماندهی سپاه بود اما هیچ موقع اسم بروجردی مطرح نیست، چون جلو نمیآمد. چرا حکم آقای بروجردی برای سپاه کردستان را شورای انقلاب صادر میکند. وقتی وضعیت کردستان را میبیند، سه بار به آنجا میرود تا وضعیت را بررسی کند. بعدش با آقای موسویاردبیلی جلسه میگذارد. آقای اردبیلی میگوید ما کردستان را تمام شده فرض کردهایم؛ هرکاری که از دستت برمیآید، انجام بده. فردا صبحش به شورای انقلاب میرود و یک برنامه پنج مرحلهای برای امنیت کردستان روی میز میگذارد. حضرت امام هم ۱۰۰میلیون تومان پول وجوهات را به بروجردی میدهد تا با خودش به کردستان ببرد. دموکراتها مردم را بهشدت تحت فشار قرار دادهبودند و واقعا با گرسنگی و ضعف، مهاجرت میکردند. بعد همین آدمهایی که با بروجردی مخالف بودند، میگفتند آقای بروجردی رفته در کردستان اسلحه بخرد و به سازمان مجاهدین انقلاب بدهد.
مگر آقای بروجردی با سازمان مجاهدین انقلاب ارتباط خاصی داشت؟
چون یکی از گروههای هفتگانه بود، آقای براتی را بهعنوان نمایندهاش به گروه مجاهدین انقلاب معرفی میکند و علتش هم اصرار آقای بهشتی بود. همین باعث میشود پیش امام بروند و بگویند ما هم در سپاه هستیم و هم در گروههای سیاسی و حضرت امام بر همین اساس میگویند کسی که در سپاه فعالیت میکند نباید در کارهای سیاسی باشد. اما برخی افراد هم در سپاه بودند و هم در گروههای سیاسی فعالیت داشتند. آن سالها اصالت با نظامیگری بوده و از طرفی هم نمیشد از قدرت و سیاست چشم پوشید. اما در همین حال بود که بروجردی دیگر ارتباطش را با سازمان مجاهدین انقلاب قطع کرد.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: محمد بروجردی نصرت الله محمودزاده مجاهدین انقلاب حفاظت از امام آقای بروجردی محمد بروجردی شورای انقلاب حضرت امام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۰۱۶۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهدای روحانی الگوی مجاهد تبیین محسوب میشوند
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مازندران، حجتالاسلام دکتر عبدالله حاجی صادقی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دومین کنگره ۴۰۰ شهید روحانی استان مازندران که با محوریت شهید اهل قلم آیت الله هاشمی نژاد در مصلای بزرگ آیت الله جباری برگزار شد، ضمن تسلیت شهادت رئیس مذهب شیعه حضرت امام جعفر صادق (ع) با بیان اینکه شهدای روحانی الگوی مجاهد تبیین هستند، گفت: جهاد تبیین مجاهد پرور است و امروز مهمترین حمله دشمن به جهاد تبیین است که با ما میجنگند و واقعیتها را تحریف و شبهه را القا میکند.
او با بیان اینکه امروز بزرگترین مصداق جهاد، جهاد تبیین است و میتواند موتور محرکه بقیه جهادها باشد، افزود: گفتمان قرآنی و دینی درباره شهادت، پیروزی، بشارت و عزت است نه ناکامی؛ و دشمنان قدرت فهم و درک این موضوع را ندارند.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه از اثرات بر گزاری این یادوارهها گفت و بیان کرد: برگزاری کنگره شهدای روحانی نشان میدهد که روحانیت فقط با سخن و بیان در میدان نیستند و نبودند، بلکه با عمل خود نشان دادند که در پای انقلاب باید جان داد و ۴۰۰ شهید روحانی استان مازندران نشان از همین رشادتها در میدان مبارزه دارد.
حجت الاسلام حاجی صادقی همچنین ادامه داد: رزمندگان با حضور روحانیت در جبهه و جنگ دلگرم میشدند و بعنوان چراغ راه از آنها درس میگرفتند.
او گفت: روحانیون در جبهه و جنگ، هم رزمنده بودند و هم رزمنده پرور و رزمندگان با نگاه به عمل روحانیت حرکت میکردند و پیروز میدان شدند.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افزود: امروز هم، مردم در همه عرصهها از روحانیت الگو برداری میکنند که این خود نشان از عملکرد درست آنهاست که بر گرفته از آیات و روایات معصومین و قرآن کریم است.
حجت الاسلام حاجی صادقی گفت: بیشترین شهید روحانی مربوط به سال ۱۳۶۵ و ۱۲۱۴ نفر است، همچنین بیشترین شهید روحانی در یک روز مربوط به چهارم دی ماه ۱۳۶۵ است که ۱۳۹ نفر به شهادت رسیدند. در «عملیات کربلای ۵» بیشترین شهید روحانی را داشتیم.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از باخت استکبار در جنگ با غزه گفت و افزود: امروز اسرائیل و حامیان آنها در جنگ با غزه از مرد و زن غزه شکست خوردند و این یعنی شکست استکبار که خداوند نقشه نابودی آنها را کشید.
نماینده ولی فقیه در سپاه کشور ادامه داد: خون به ناحق ریخته مردم در غزه مطمئنا نتیجه خواهد داد و خداوند شر آمریکا و اسرائیل را از سر مردم و مسلمانان دنیا کم خواهد کرد.